در دل زمستان، شبی وجود دارد که برای مردم گیلان نه فقط یک مناسبت تقویمی، بلکه لحظهای برای توقف، اندیشیدن و بازگشت به ریشههاست؛ شبی که در آن آتش مفهوم پیدا میکند، خورشید دوباره متولد میشود و خانوادهها همچون حلقهای کامل گرد میآیند. شب چله در گیلان آیینی است که در آن اسطوره، باورهای طبیعی، خوراک، رنگ، معماری، کشاورزی و حتی مهارتهای بومی در کنار هم معنا پیدا میکنند.

این مناسبت کهن، بیش از آنکه حاصل یک جشن باشد، نتیجه تجربه هزاران سال زندگی انسان در کنار طبیعت است؛ تجربهای که آموخت چگونه باید در برابر زمستان ایستاد، چگونه باید گرما را در دل خانه نگه داشت و چگونه باید شادی را حتی در بلندترین شب سال در میان مردم تقسیم کرد.
برای واکاوی ریشههای این آیین، از نمادشناسی تا شیوههای نگهداری میوه، و از روایتهای اساطیری تا رفتارهای اجتماعی، با دکتر میثم نواییان، مدیر موزههای استان گیلان گفتوگو کردیم؛ گفتوگویی که دریچهای تازه به یکی از ماندگارترین آیینهای شمال ایران میگشاید :
شب چله در گیلان با آغاز دو دوره معروف زمستان معنا پیدا میکند: چله بزرگ و چله کوچک؛ دو برادری که در داستانهای محلی، شخصیتپردازی شده و هرکدام رفتار و خُوی خاص خود را دارند. با شروع بلندترین شب سال، چله بزرگ آغاز میشود؛ شبی که مردم با آداب ویژهاش، از خوراکهای نمادین تا روشنکردن آتش، همدلانه به استقبال زمستان میرفتند.

در گذشته باور داشتند هرکس در شب چله حتی «یک قارچ هندوانه» بخورد، تابستان سخت بیجارکاری را بدون تشنگی پشت سر میگذارد. در برخی مناطق رسم بود که باید چهل نوع خوراکی چشیده شود و چون چنین چیزی ممکن نبود، چهل دانه گندم برشته را به نیت همان چهل خوراکی میخوردند.
همه اهل خانه و فامیل نیز موظف بودند در خانه بزرگ خاندان جمع شوند؛ محوریت خانواده یکی از مهمترین عناصر شب چله بود. برای تازهعروسها و دامادها نیز رسم چلهای برگزار میشد؛ خانواده داماد با هدایایی چون لباس و پارچه و کلهقند به خانه عروس میرفتند و خانواده عروس نیز هدیهای برای داماد آماده میکردند.
در گذشته، پیش از آنکه یخچال وارد زندگی مردم شود، دانش نگهداری میوه یکی از مهمترین هنرهای زندگی بود. نواییان توضیح میدهد که در منطقه انزلی ابزار سنتیای به نام وَریس وجود داشته , طنابی بافتهشده از حصیر که برای آویزانکردن هندوانه، خربزه، کدو و حتی سیر در بخشهای خنک خانه استفاده میشده است. این میوهها ماهها میماندند تا در شب چله مصرف شوند.
انار را در کوزههای سفالی میگذاشتند، دهانهاش را با گل رس میبستند و در زمین دفن میکردند؛ شب چله که فرامیرسید، کوزهها را از خاک بیرون میآوردند و انارهای تازه را مصرف میکردند. بخشی از معماری خانههای شمال نیز بر اساس همین نیاز شکل گرفته بود: خنکترین قسمت خانه همیشه غرب و شمالغرب بود و برای نگهداری خوراک و گوشت مورد استفاده قرار میگرفت.
اما چرا رنگ سرخ اینقدر در شب چله اهمیت دارد؟ نواییان این مسئله را با نماد خورشید و آتش پیوند میزند. شب چله، از نگاه ایرانیان باستان، شب تولد خورشید است؛ شبی که بعدها در آیین مهرپرستی نیز جایگاه یافت. آتش نماد خانگی خورشید بود و هرچه رنگی شبیه آتش داشت هندوانه، انار، لبو در سفره این شب جایگاهی ویژه پیدا میکرد. حتی در نقاشیها و البسه قدیمی، رنگ سرخ نشانه حضور آتش در خانه بوده است.
در گذشته، در مناطق جلگه و کوهستان، آیینی به نام شالاندازی رواج داشت. جوانان شال را از روزنه خانه صاحبخانه آویزان میکردند و صاحبخانه هدیهای اغلب خوراکیهای بومی و سرخرنگ به گوشه شال میبست و بازمیگرداند. مهمترین بخش این آیین اما همدلی بود: اگر خانوادهای توان خرید هندوانه نداشت، اهالی روستا حتماً یک قاچ هندوانه برایشان میبردند تا هیچکس در شب چله بینصیب نماند.
روایت چلهها با داستانی دیگر ادامه مییابد: پیلهچله، برادر بزرگ، آرامتر و طولانیتر است؛ اما کوچهچله، برادر کوچک، سردتر و سختگیرتر. مردم میگفتند اگر چله کوچک فرصت بیشتری داشت، سرما را چنان میآورد که «گاواره خوس» یخ میزد. جالب اینکه بسیاری از برفهای تاریخی گیلان، از جمله برفهای سالهای ۸۳ و ۸۶، دقیقاً در دوره کوچهچله رخ داده است.
در جامعه دامدار نیز نشانههای جالبی وجود داشته است. صبح پس از شب چله، هنگام بازکردن طویله، اهالی به نخستین گاوی که بیرون میآمد توجه میکردند: گاو سفید سال پربرف، گاو سیاه سال پرطوفان و گاو زرد یا بور نشانه خشکسالی تلقی میشد.
نواییان تأکید میکند که هرچند شیوۀ اجرای شب چله میان تالشها، گالشها، گیلهمردها، مردم کوهستان و مردم جلگه تفاوتهایی دارد، اما روح مشترک آیین ثابت است: گردهمایی، شادی، احترام به خورشید، حفظ پیوند با طبیعت و مراقبت از یکدیگر.
در پایان، او شب چله را فرصتی میداند برای یادآوری دانشی که نسلهای پیشین با صبر و تجربه برای ما بهجا گذاشتهاند؛ دانشی که هنوز هم میتواند چراغ گرم خانهها را روشن نگه دارد. شب چله شما مبارک.

برای دیدن ویدیوی این مصاحبه در اینستاگرام ماهنامه بندررویا «کیو آر کد» زیر را اسکن کنید
نظر شما در مورد این مطلب چیه؟